توجه انتخابی یک مفهوم روانشناسی است که به طور نزدیک با اثر فون رستورف مرتبط است.
نکات
- مردم اغلب اطلاعات غیر مرتبط را فیلتر میکنند. این کار برای حفظ تمرکز بر اطلاعاتی است که برای وظیفه مورد نظر مهم یا مرتبط هستند. طراحان باید توجه کاربران را هدایت کنند، از احساس غرق شدن یا پرت شدن حواس آنها جلوگیری کنند، و به آنها کمک کنند تا اطلاعات یا اقدامات مرتبط را پیدا کنند.
- نابینایی به بنرها یک مثال از پدیده توجه انتخابی است که در آن بازدیدکنندگان یک وبسایت به طور آگاهانه یا ناآگاهانه اطلاعاتی که شبیه بنر هستند را نادیده میگیرند. کاربران یاد گرفتهاند که محتوایی که شبیه تبلیغات است، نزدیک به تبلیغات است، یا در مکانهایی قرار دارد که به طور سنتی به تبلیغات اختصاص داده شدهاند، نادیده بگیرند. با طراحی محتوا به گونهای که شبیه تبلیغ نباشد یا قرار دادن محتوا و تبلیغات در یک بخش بصری از ایجاد سردرگمی جلوگیری کنید.
- نابینایی به تغییر یک مثال دیگر از پدیده توجه انتخابی است که زمانی رخ میدهد که تغییرات قابل توجه در یک رابط به دلیل محدودیتهای توجه انسانی و نبود نشانههای قوی نادیده گرفته میشود. با تحلیل طراحی خود برای هرگونه تغییر همزمان که ممکن است به طور همزمان رخ دهد و توجه را از یکی به دیگری منحرف کند، از این وضعیت جلوگیری کنید.
خاستگاه
نظریه توجه انتخابی در اواسط قرن بیستم زمانی که محققان به دنبال درک چگونگی پردازش انسانها اطلاعات از محیط خود بودند، آغاز شد. این نظریه با چندین مشارکت کلیدی توسعه یافت:
- نظریه فیلتر دونالد برودبنت (1958): برودبنت اولین مدل جامع توجه انتخابی را پیشنهاد کرد که به نام نظریه فیلتر شناخته میشود. او پیشنهاد کرد که یک “گلوگاه” توجه وجود دارد که تنها اجازه میدهد پردازش محدودی از اطلاعات در یک زمان صورت گیرد. طبق این مدل، اطلاعات ابتدا بر اساس ویژگیهای فیزیکی فیلتر میشوند قبل از اینکه پردازش معنایی رخ دهد.
- اثر مهمانی کوکتل شری (1953): ای. کالین شری کار بنیادی در مورد “پدیده مهمانی کوکتل” انجام داد، با استفاده از وظایف شنیداری دوگانه برای مطالعه چگونگی توجه مردم به یک جریان شنیداری در حالی که دیگران را نادیده میگیرند.
- مدل تضعیف آن ترایزمن (1960): ترایزمن نظریه برودبنت را اصلاح کرد، پیشنهاد کرد که اطلاعات ناخواسته به طور کامل مسدود نمیشوند، بلکه تضعیف میشوند. این اجازه داد تا توضیح داده شود که چگونه برخی از اطلاعات ناخواسته میتوانند پردازش شوند.
- نظریه انتخاب دیرهنگام دویچ و دویچ (1963): این نظریه پیشنهاد کرد که تمام اطلاعات حسی به طور کامل برای معنی پردازش میشوند قبل از اینکه انتخاب صورت گیرد، در تضاد با مدل انتخاب زودهنگام برودبنت.
توسعه این نظریهها توسط نگرانیهای عملی و علاقههای نظری تحریک شد. به عنوان مثال، تحقیقات مکورث در مورد نظارت در دهه 1950 توسط نگرانیهایی درباره عملکرد اپراتورهای رادار در طول جنگ جهانی دوم تحریک شد. در طول دهههای 1950 تا 1970، تحقیقات توجه از وظایف عمدتاً شنیداری به وظایف بصری منتقل شد. در این دوره، نظریههای ظرفیت، مانند مدل کانمن (1973)، که توجه را به عنوان یک منبع محدود که میتوان بین وظایف مختلف تقسیم کرد، نیز ظهور کردند. این نظریهها و تجربیات اولیه پایههای درک فعلی ما از توجه انتخابی را بنا نهادند و همچنان به تحقیقات در روانشناسی شناختی و علوم اعصاب امروز تأثیر میگذارند.